نیکولا

قلم بافی های یک نیکولای آبی

لولوی جعفری!

یکی از غصه های زندگی من  " جعفری " است . این که مامان بگوید " برو از این فروشگاهه جعفری بخر" . بعد من نتوانم جعفری و گشنیز را از هم تشخیص بدهم. بعد هی نگاهشان کنم و بو بکشم و سعی کنم از روی بو بفهمم کدام جعفری است اما باز متوجه نشوم. بعد مجبور شوم از یکی از آن خانم هایی که دارد از این دسته سبزی های کوچولو بر می دارد بپرسم " ببخشید این جعفریه یا این ؟" و خانمه یک جور بدی نگاهم کند که یعنی " تو با این هیکل هنوز نمی دونی جعفری کدومه؟؟؟؟" و با اخم بگوید " اون!" 


# نیکولای_آبی