بر فراز تپههای دوستی و در قعر درههای عشق...
یک وقتهایی زودتر از من میخوابد. میگوید تا تو صورتت را پاک کنی من هفت پادشاه را خواب دیدهام. راست هم میگوید. اینجور وقتها کنار میز آرایش، روی زمین مینشینم و چند دقیقهای به نفس کشیدنش نگاه میکنم. در سکوت به صدا و تصویر دم و بازدمش خیره میشوم و به این فکر میکنم که بالا و پایین شدن قفسهٔ سینهاش زیباترین فراز و فرود جهان من است...
# نیکولای_آبی